فاطمه ناز فاطمه ناز ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
حنانه یاسحنانه یاس، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

✿فاطمه ناز ثمره عشق من و حامدم✿

اخبار این مدت که گذشت (البته با تاخیر)

1391/12/10 6:51
نویسنده : مامان
622 بازدید
اشتراک گذاری

قسمت اول

 

با سلام خدمت همه ی شما نی نی جونیای ناز و مامانای گل

شرمنده که به دلیل گرفتاری و مشغله زیاد نتونستم زودتر از این آپ کنم

به خاطره زمان زیادی که گذشته خیلی همه ی جزییاتو یادم نمونده خلاصه شو واستون میگم که به این شرح می باشد

از ٢٠/١٠/١٣٩١ تا ٣/١١/٩١ امتحانات داشگاه

از ٢٧/١٠ تا ١/١١ روضه های خونه آقا جون (بابای خودم)

٣/١١ آخرین امتحانم بود که عصرش دوست جونیامون تلفن زدن که فردا صبح از تهران راه میفتن و تا عصر میرسن مشهد و با این که هنوز خستگی روضه های آقاجون از تنمون در نرفته بود ولی خیلی خوشحال شدیم و قرار شد واسه شام چهارشنبه شب بیان خونمون .

جاتون خالی بعد از مدت ها دیدارا تازه شد و حسابی خوش گذشت و با اینکه فاطمه ناز تو چند روزی که آقا میثم و یکتا جون و آقا احسان و فروغ جون اینجا بودن خیلی شیطونی کرد و کفر منو اساسی در آورد واقعا خوش گذشت

چهارشنبه شب همه خونه ما بودن و دوستامون کلی زحمت کشیدن و چون بعد از عروسی اولین بار بود اومده بودن و همچنین به خاطره تولد فاطمه ناز خجالتمون دادن و  یه عالمه کادوهای خوشگل واسمون آوردن که از قرار زیر می باشد

خوب اینم از کادوها

نجشنبه شب همه رفتیم کافی شاپ سیب که من خیلی دوستش دارم آخه دوران عقد و حتی بعد از عروسیمونم بیشتر وقتا میریم اونجا و پاتوق من و آقاییه

روز جمعه ظهر قرار شد ناهار بریم بیرون اما انگار که قسمت نباشه هر جا رفتیم که ما می خواستیم بسته بود و از اونجایی هم که ساعت ١٥ دربی داشت و ما هم دیر حرکت کرده بودیم نمیشد بریم بیرون شهر . خلاصه تصمیم گرفتیم بریم هتل بچه ها و ناهارو اونجا بخوریم تو راه کلی خرید کردیم و با سرعت تمام پیش به سوی هتل کلاچ گاز و فشار دادیم 

خیلی خیلی باحال بود و خوش گذشت و با اینکه همه مون خسته بودیم اما تا غروب با هم گفتیم و خندیدیم بعدش ما برگشتیم خونه و قرار شد دوست جونیا بعد از خرید بیان واسه شام خونمون و شنبه صبح هم راه افتادن به سمت تهران .

باز ٣ , ٤ روزی زندگی عادی جریان داشت تا اینکه یهویی خاله رقیه آقایی تلفن زد و گفت قسمت شده ناگهانی از ساری بیان مشهد و می خوان بیان دیدنه فاطمه ناز بانوی مامان .

چهارشنبه شب اومدن و بعد از حدودا یک سال دیدیمشون , آخه من تو دوران بارداری نتونسته بودم برم شمال .

جای شما خالی , خاله جون با امیر محمد و امیر رضا باتفاق علی آقا اومدن خونمون و از لحظه ای که رسیدن خاله فاطمه ناز و بغل کرد و تا وقتی می خواستن برن باهاش رقصید و راه رفت و تقریبا به بقیه  مهلت دیدن نداد .

شب بعد از اینکه خاله جون رفت یهویی یک فکر عجیب و باور نکردنی به ذهنم رسید . 

 

این داستان ادامه دارد ...........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مسافر کوچولو
10 اسفند 91 9:50
فاطمه ناز جونم خیلی ممنونم که به ویلاگ من اومدی دوست دارم
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمد رضا
10 اسفند 91 15:10
سلام مامان فاطمه خوبید فاطمه ناز خوبه وای چه خوب شد که بهتون اینقدر خوش گذشته خوشحالم انشالله همیشه شاد وخندون باشید
مامان فاطمه، فاطمه من این دختر نازتودیده وایستاده جلو کامپیوتر می گه دووووووووووورت بگردم بعد میگه مامان میخوامش میگم چه جور آخه بهت بدمش میگه از تو کامپیوتر درش بیار خدابراتون نگهش داره دختر نازو خوشگلتونو
شما مشهدی هستید؟فاطمه نازو ببوسید

ممنون عزیزم
اره ما مشهد ساکنیم

آناهیتا مامانیه آرمیتا
10 اسفند 91 15:33
سلام ممنون بابت اینکه به ماسرزدی عزیزمماشالا خداحفظش کنه این فندوق کوچولوتونوخیلی نازه کادوهاشم مبارک باشه راستی اسم برادرمن هم حامدهستش . . امیدوارم همیشه درکنارهم خوشبخت وشادوسلامت باشید فاطمه عزیزرومیبوسم
منا مامان امیرسام
11 اسفند 91 1:40
سلاام عزیزم. چقدر اسم ناز دخترتون قشنگه.خدا براتون نگهش داره. کادوهاش هم خیلی خووجل بود.به سلامتی استفاده کنه. بوووس
baba saleh
11 اسفند 91 18:55
be ma sar bezanid www.zahrajooon.niniweblog.com
مامان درسا
13 اسفند 91 12:20
همیشه تفریح و گردش و شادی.عکس جدید فاطمه جون رو بذارید.به ما هم سر بزنید.
مامان مانی جون
25 اسفند 91 10:54
الهی همیشه بهتون خوش بگذره البنه مهمون داری با یه نی نی خیلی سخته ببوس فندوق کوچولو رو
مامان ملینا
27 اسفند 91 11:07
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما برای دوستان من عطا فرما : هزار و سیصد امید هزار و سیصد و نود بهروزی هزار و سیصد و نود و دو لبخند زیبا پیشاپیش سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد
مامان درسا
29 اسفند 91 2:17
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نوپیشاپیش مبارک