فاطمه ناز و زمستون
چند شب پیش میخواستیم بریم مهمونی و مامان جون فاطمه ناز تصمیم گرفت یه کلاه و سال گردن تازه واسه دخترم ببافه , بنده خدا مامان جون از صبح نشست و تا نیم ساعت قبل رفتن یه سر بافت و بافت . اما خدایی وقتی تموم شد خیلی خوشگل شد و کلی حال کردم و ذوقیدم . دست مامانه گلم درد نکنه که این همه محبت داره و با سلیقه است این دایی جون مرتضی با اینکه خیلی شره و آتیش می سوزونه اما همه کار واسه دخترم میکنه و حتی خرید هم واسه نازگلم میره , دستت درد نکنه داداشیه من . ...
نویسنده :
مامان
7:09